نقاشی و شخصیت کودک
موضوع نقاشی و شخصیت کودک:
1- شکــــل آدم: هنگاهی که کودک شکل آدمی را می کشد قبل از هر چیز شکل خود و یا درکی را که از بدن وتمایلاتش دارد بیان می کند . در واقع بین بعضی خطوط آدمک نقاشی شده و خصوصیات روانی و جسمی کودکی که آن را کشیده ارتباط های مشخصی وجود دارد اگر اعضای آدمک در مجموع متناسب باشد احتمال بسیاری وجود دارد که کودک کاملا سازگار باشد اگر بر عکس آدمک مثلا در اندازه ای بسیار کوچک یا در گوشه ای از کاغذ کشیده شده باشد به معنای این است که کودک خود را کم ارزش و از دیگران پایین تر می داند در نقاشی فقدان دست و بازو نیز علامت کم بها دادن به خود و احساس نا امنی است.
2- خانه: نماد پناه گاه و هسته اصلی و گرمی خانوادگی است که ممکن است مورد علاقه یا تنفر کودک باشد خانه هایی که کودکان ترسیم می کنند ممکن است دارای باغچه و گل و درهای بزرگ و پنجره و پرده های رنگی و دود کش بخاری باد و اگر احساس کودک این است که در داخل این خانه زندگی سعادتمندی وجود دارد خانه را دل باز نشان می دهد برعکس ممکن است خانه بدون در ورودی و دل گیر که از بقیه خانه ها نیز جدا مانده است و با دیوارهای باند به صورت تنها و منزوی عرضه شود نشان دهنده احساس کودک در باره روابط نا مطلوب درون خانه است در هر حال کشیدن این نوع خانه ها در سنین مختلف کودک معانی گوناگونی پیدا می کند در سنین 5 تا 8 سالگی نماینده خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید او به مادر بعد از 8 سالگی نماینده احساس خود کوچک بینی و تنهایی کودک و در نوجوانی نشان دهنده شرم و حیا ی زیاده از حد و داشتن احساسات رقیق است هنگامی که پدر و مادر از هم جداشده باشند خانه به دوقسمت تقسیم می شود و اغلب دارای دو در ورودی است که یک قسمت از خانه نماد زندگی خانوادگی واقعی و دیگری نشانه زندگی تحمیل شده بر کودک است.
3- خورشید وماه: تصویر خورشید بیانگر امنیت،خوشحالی، گرما،قدرت، و به نظر برخی پژوهندگان نماد پدر مطلوب است وقتی رابطه کودک و پدر خوب است همیشه خورشید در نقاشی های کودک به طور کامل در حال درخشیدن نمایش داده می شوند و هنگانی که این ارتباط مطلوب نیست خورشد در پشت کوه ناپدید است. اگر کودک از پدرش بترسد خورشید به رنگ قرمز ، تند یا سیاه که مضطرب کننده است کشیده می شودبا وجود این نحوه نمایش خورشید مانند سایر موضوع های نقاشی ممکن است به حال و حوصله لحظه ای کودک و نه به تفاهم یا عدم تفاهم بین کودک و پدر بستگی داشته باشد بنابراین قبل از هر قضاوت و تعبیری در این مورد بهتر است چندین نقاشی کودک بررسی شود.
4- حیوانات: اگر وجود حیوان در نقاشی کودک اهمیت خاصی کسب کند ممکن است به دلیل وفور حیوان در دور و بر او و یا به دلیل احساس گناه و تقصیری باشد که کودک در موقعیت های خاص حس کرده و چون جرات آن را ندارد که گناه خود را ترسیم کند ترجیح می دهد احساسات و عادات و تمایلات خود را در قالب حیوانی نشان بدهد و آن حیوان را وادار به حرکت و رفتاری کند که خود شجاعت و قدرت ابراز آن را ندارد.
5- فاصله بین اشخاص نقاشی: اعضای یک خانواده هماهنگ در نقاشی کودکان همیشه به هم و دست در دست هم نشان داده می شود نزدیک شدن دو یا چند شخصیت در نقاشی نشان دهنده انس و الفت واقعی آن ها یا تمایل کودک به آن ها است کودک خودش را نزدیک شخصی نقاشی می کند که حس کند در کنارش راحت است یا او را بیشتر از همه دوست دارد ولی اگر کودکی فکر کند که مثلا خواهرش بیشتر از او مورد توجه پدر و مادر است در نقاشی خود خواهرش را بین پدر و مادر و خودش را دورتر از ان ها در کنار کاغذ قرار می دهد.
6- برجسته نمودن اشخاص: در بیشتر نقاشی های که کودکان از خانواده تر سیم می کنند همیشه یک شخصیت اصلی وجود دارد که کودک بیشتر بار احساسی خود را چه به صورت عشق و ستایش و چه به صورت ترس و دلهره بر او مستقر می کند این شخصیت اصلی یا بر جسته غالبا قبل از دیگران کشیده می شود زیرا اولین کسی است که کودک به او فکر می کند و نوجهش به او جلب می شود این شخص گاهی در مرکز کاغذ ترسیم می شود و نگاه های دیگر اشخاص به طرف او بر می گرددو گاهی هم اولین شخص از طرف چپ کاغذ است. این شخصیت اصلی همیشه در اندازه ای بزرگتر از دیگران کشیده می شودزیرا او مهمتر از دیگران است.
7- بی ارزش کردن اشخاص: وقتی کودک در نقاشی خود یکی از اعضای خانواده را ترسیم نمی کند می توان نتیجه گرفت که کودک آگاهانه و یا ناآگاهانه آرزوی نبودن آن شخص را دارد این پدیده بیشتر در مورد خواهران و برادران روی می دهد که بیشتر بچه ها به آن ها کینه و حسادت می ورزند گاهی دیده می شود که کودک خودش در نقاشی حضور ندارد دلیلش این است که احتمالا در خانه و میان خانواده احساس راحتی نمی کند و خواستار تغییر جنسیت یا سن خود و یا چیز های دیگر است شخصی که برای کودک ارزش ندارد همیشه در آخرین لحظه و با کمترین جزییات و کوچکتر از همه و خارج از گروه خانواده کشیده می شود.
8- کمبود محبت: هنگامی که کودک نمی تواند رابطه عاطفی ارضاکننده ای با پدر و مادر خود پیدا کند این کمبود را به طرق مختلفی ظاهر می سازد یکی از طرق آن شامل نشان دادن اعضای خانواده در حال غذا خوردن است که بیان گر احتیاج با ارضای تمایلات کودک است مانند نوزاد که غذا و غذا خوردن برای او از نظر روان شناختی معنی جستجوی محبت و عاطفه را دارد کمبود محبت ممکن است بوسیله سایه زدن افراطی در نقاشی ها و یا به کار گیری زیاد از حد رنگ تیره نیز نشان داده شود .
9- نقاشی کودکان دارای نیاز های ویژه ذهنی: مسایل و مشکلاتی که این کودکان برای برقراری ارتباط با دیگران دارند در نقاشی هایشان نمایان است از آن جا که پرورش فکری این کودکان به آرامی صورت می گیرد نقاشی های آن ها نیز مدت درازی دارای موضوع و خصوصیات خود به خودی و عجولانه ای است که مخصوص کودکان خرد سال است. برخی اوقات این نوع کودکان در نقاشی هایشان پرخاشگری بیش از حد نشان می دهند بررسی این نوع نقاشی ها نشان می دهد که پرخاشگری با کشیدن خطوط کوتاه و نوک تیز و با فشار زیاد مداد بر روی کاغذ به حدی که ممکن است کاغذ را سوراخ کند همراه است.
کپی برداری با ذکر منبع بلامانع می باشد.